مقاله پژوهشی
ایوب اسماعیل نژاد؛ زهرا محمدی
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 5-16
چکیده
نشانه شناسی علمی است که به مطالعه انواع نشانه ها، نظامهای نشانه ای و ارتباطات آنها با یکدیگر به مثابه متن میپردازد. در نشانه شناسی لایه ای با بررسی ارتباط بین نظامهای نشانه ای تلاش برای خوانش معنا است. در این مقاله قصد بر این است تا از زاویه ای نشانه شناسانه به خوانش بررسی دلالتهای ضمنی در فیلم مرثیه ...
بیشتر
نشانه شناسی علمی است که به مطالعه انواع نشانه ها، نظامهای نشانه ای و ارتباطات آنها با یکدیگر به مثابه متن میپردازد. در نشانه شناسی لایه ای با بررسی ارتباط بین نظامهای نشانه ای تلاش برای خوانش معنا است. در این مقاله قصد بر این است تا از زاویه ای نشانه شناسانه به خوانش بررسی دلالتهای ضمنی در فیلم مرثیه برف یا «شیوه نی به فر» از منظر نشانه شناسی لایه ای پرداخته شود. بدین ترتیب سکانسهایی از این فیلم برای بررسی نشانه شناختی انتخاب شدند. در این پژوهش سکانس های انتخابی نما به نما به لحاظ جنس رمزگانها بررسی میشوند تا به سوالهای اصلی پژوهش پاسخ داده شود. بررسی آماری این پژوهش حاکی از آن است که رمزگانهای پوشاک، فضاسازی، گریم و لهجه در نشاندارسازی متن سینمایی نقش عمدهای ایفا میکند و غالباً رمزگانهای فنی سینما عامل نشاندار شدن متن به لحاظ فرهنگی نیست. قابل ذکر است که رمزگانهای مذکور در تیپسازی شخصیتی نقش فعالی دارند و در جهت تایید دیگر این پژوهش، میتوان گفت رمزگانهای فضاسازی، حالت چهره، سطح معناشناختی، پوشاک و موسیقی در ایجاد دلالتهای ضمنی نقش عمده ای ایفا میکنند.
مقاله پژوهشی
شادی انصاریان؛ پارسا بامشادی
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 17-35
چکیده
زبانشناسی شناختی یکی از رویکردهای غالب در بررسی زبان به شمار میآید که در آن معنا از جایگاه کلیدی و کانونی برخوردار است. تازهترین نظریه معنایی که در قالب این رویکرد ارائه شده است، نظریه مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی(به اختصار: مواش) از ایوانز (2006، 2007، a2009، b2009، a2010، b2010، 2013، 2015) است که نگاهی نو به فرآیند معناسازی و بازنمود معنایی ...
بیشتر
زبانشناسی شناختی یکی از رویکردهای غالب در بررسی زبان به شمار میآید که در آن معنا از جایگاه کلیدی و کانونی برخوردار است. تازهترین نظریه معنایی که در قالب این رویکرد ارائه شده است، نظریه مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی(به اختصار: مواش) از ایوانز (2006، 2007، a2009، b2009، a2010، b2010، 2013، 2015) است که نگاهی نو به فرآیند معناسازی و بازنمود معنایی دارد. در پژوهش حاضر این نظریه و مفاهیم بنیادین و سازوکارهای نظری آن بررسی و سویه های گوناگون آن واکاوی میشود. همچنین برخی از کاربردهای این نظریه در تبیین پرسمانهای رایج در زمینه زبانشناسی شناختی (همچون استعاره، مجاز و چندمعنایی) مطرح و در پایان نیز نقدهای وارد بر این نظریه به بحث گذاشته میشود.
مقاله پژوهشی
فریده حق بین
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 37-46
چکیده
در این مقــاله ابتدا دیــدگاههای کنت پایک در خصوص روش بررسی و مطالعه زبان مطرح میشود آنگاه برخی دیدگاههای دل هایمزدر مورد توانش ارتباطی و مطالعه زبان به عنوان پدیـدهای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد. در خاتمه، روش پژوهش کیفی که از جدیدترین مباحث در زبانشناسی کاربردی است به عنوان تلفیقی از نتایج دو دیدگاه فوق معرفی میشود.
بیشتر
در این مقــاله ابتدا دیــدگاههای کنت پایک در خصوص روش بررسی و مطالعه زبان مطرح میشود آنگاه برخی دیدگاههای دل هایمزدر مورد توانش ارتباطی و مطالعه زبان به عنوان پدیـدهای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد. در خاتمه، روش پژوهش کیفی که از جدیدترین مباحث در زبانشناسی کاربردی است به عنوان تلفیقی از نتایج دو دیدگاه فوق معرفی میشود.
مقاله پژوهشی
شجاع تفکری رضایی؛ مطهره محمدزاده
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 47-64
چکیده
در مقاله حاضر ساختهای موسوم به مجهول در گویش بابلی از زبان تبری بررسی میشود. ساخت مذکور در این گویش از اسم مفعول یک فعل متعدی یا یک گروه اسمی و فعل«bayyen» ساخته میشوند. ساخت مجهول همواره از مقولههای مورد بحث در زبانهای ایرانی است. هدف این پژوهش نیز بررسی وجود یا نبود این ساخت و در صورت وجود، چگونگی ساخت آن در گویش تبری ...
بیشتر
در مقاله حاضر ساختهای موسوم به مجهول در گویش بابلی از زبان تبری بررسی میشود. ساخت مذکور در این گویش از اسم مفعول یک فعل متعدی یا یک گروه اسمی و فعل«bayyen» ساخته میشوند. ساخت مجهول همواره از مقولههای مورد بحث در زبانهای ایرانی است. هدف این پژوهش نیز بررسی وجود یا نبود این ساخت و در صورت وجود، چگونگی ساخت آن در گویش تبری است. به این منظور دادههایی بر مبنای شم زبانی یکی از پژوهشگران گردآوری شده و به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. در این زمینه با استفاده از شواهدی چون وضعیّت فعل«bayyen» در رابطه با پیشوند منفیساز «ﻧ-»(na) و ساختار صوری یکسان آن با افعال اصلی نشان دادهایم که فعل مذکور یک فعل اصلی سبک است. درباره عنصر غیر فعلی نیز شواهدی مانند پسوند تفضیلی «-تر» ((tar و وابسته پیشین «خله» (xale) حاکی از این است که عنصر غیر فعلی در این ساختها در واقع صفت است و گاهی نقش مسند دارد. مقایسه رابطه بین این دو جزء و ویژگیهای افعال مرکب ذکر شده در دبیرمقدم (1376) و البرزی ورکی (1377) حاکی از آن است که ساخت مذکور مجهول نحوی نیست، بلکه جملات معلومی با محمول مرکب است. در این گویش جملاتی نیز یافت شد که ساختاری به صورت جمله معلوم دارند اما فاقد فاعل مشخصیاند. از این نظر این نوع جملات را که تنها از نظر معنایی مجهول بهنظرمیرسند، مجهول معنایی مینامیم.
مقاله پژوهشی
فروغ کاظمی
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 65-84
چکیده
قرائت قرآن کریم یکی از مهمترین وظایف دینی ماست. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مسائلی از منظر زبانشناسی است که میتواند در کمک به تلاوت/قرائت درست قرآن کریم راهگشا باشد. برای این منظور، سورههای متعددی از قرآن کریم مد نظر قرار گرفت و پس از تأمل و تعمق در آنها شیوه متداول آموزش قرآن کریم در تجوید بررسی شد. آنگاه با بهره گیری ...
بیشتر
قرائت قرآن کریم یکی از مهمترین وظایف دینی ماست. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مسائلی از منظر زبانشناسی است که میتواند در کمک به تلاوت/قرائت درست قرآن کریم راهگشا باشد. برای این منظور، سورههای متعددی از قرآن کریم مد نظر قرار گرفت و پس از تأمل و تعمق در آنها شیوه متداول آموزش قرآن کریم در تجوید بررسی شد. آنگاه با بهره گیری از مفاهیم علم زبانشناسی (شاخه واجشناسی) مشخص گردید که مواردی از قبیل قلب به میم (اقلاب)، یرملون (ادغام)، حروف شمسی (در مقابل قمری) و اخفاء که در علم تجوید به آنها پرداخته میشود، همگی در زبانشناسی در قالب فرایند واجی «همگونی» قابل تبییناند. نتایج نشان داد که در تلاوت قرآن کریم انواع همگونی اعم از کامل و ناقص دیده میشود. این همگونیها عمدتاً از نوع همخوانی، پسرو و همجوار است (نه واکهای، پیشرو و غیرهمجوار). با انجام چنین پژوهشهایی میتوان در جهت آموزش این معجزه جاویدان که روشنگر راه ما انسانها است گامی برداشت و زمینه را برای بهره گیری هرچه بیشتر از آن هموار نمود.
مقاله پژوهشی
فروغ کاظمی؛ انیس ابراهیمی
دوره 11، 40-41 ، شهریور 1394، صفحه 85-99
چکیده
درمقاله حاضر سعی بر آن است تا نامآواها در دو زبان فارسی و انگلیسی به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شود. ابتدا 60 نام آوا در این دو زبان به همراه معنا و کاربردشان معرفی و توصیف، سپس بر طبق سه نظریه «ding-dong» و «pooh-pooh» و «bow-bow» طبقه بندی میشود. در پی آن نام آواهای دو زبان مقایسه و وجوه اشتراک و افتراق آنها مشخص و تبیین میشود. ...
بیشتر
درمقاله حاضر سعی بر آن است تا نامآواها در دو زبان فارسی و انگلیسی به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شود. ابتدا 60 نام آوا در این دو زبان به همراه معنا و کاربردشان معرفی و توصیف، سپس بر طبق سه نظریه «ding-dong» و «pooh-pooh» و «bow-bow» طبقه بندی میشود. در پی آن نام آواهای دو زبان مقایسه و وجوه اشتراک و افتراق آنها مشخص و تبیین میشود. یافتهها حاکی از آن است که نظام واجی متفاوت (محدودیت واجی)، الگوی هجایی متفاوت، تعابیر متفاوت از نام آوا و تکرار/ دوگانسازی متفاوت عواملی اند که تفاوتها را تبیین میکند و وجود واج/های مشترک عاملی است که شباهتها را آشکار میسازد. نتایج نشان میدهد که با وجود منبع صوت یکسان (صداهای طبیعت، حیوانات و اصوات عاطفی) و علیرغم باور به رابطه طبیعی بین لفظ و معنا تفاوتهای بارزی را میتوان در مطالعه بنیازبانی نام آواهای فارسی و انگلیسی نشان داد.