مهلا آرین پور؛ لیلا فیاضی بارجینی
دوره 15، 58 59 ، اسفند 1398، ، صفحه 25-35
چکیده
دستورپریشی یکی از انواع اختلالات زبانپریشی است. در اختلال دستورپریشی که به عنوان یکی از نمونههای شناخته شده زبانپریشی مطرح است، جریان گفتار قطع نمیشود، بلکه گفتار دچار نابسامانیهایی میشود که عمدتاً اختلال در ساختار دستوری یا نحوی زبان ایجاد میکند. در پژوهش حاضر تلاش شده است ضمن مروری بر سیر تحول نظریه های دستورپریشی، ...
بیشتر
دستورپریشی یکی از انواع اختلالات زبانپریشی است. در اختلال دستورپریشی که به عنوان یکی از نمونههای شناخته شده زبانپریشی مطرح است، جریان گفتار قطع نمیشود، بلکه گفتار دچار نابسامانیهایی میشود که عمدتاً اختلال در ساختار دستوری یا نحوی زبان ایجاد میکند. در پژوهش حاضر تلاش شده است ضمن مروری بر سیر تحول نظریه های دستورپریشی، دیدگاههای مطرح درباره این موضوع از آغاز تاکنون به صورت اجمالی بررسی شود. به این منظور دو فرض مبنای اصلی قرار گرفته است. بر مبنای فرض اول، روند تغییرات بالینی در دستورپریشی از ابتدا تاکنون یکسان بوده است و دیگر آن که نظریه جامع و یکپارچهای در زمینه بیان پیچیدگیهای نشانگان دستوری وجود ندارد. روش پژوهش از نوع مروری است. در این مقاله سیر تحول نظریه ها در قالب رویکرد زبانشناختی درک و تولید در دستورپریشی مطرح شدهاند. در طول تاریخ بررسیهای دستورپریشی، پژوهشگران و محققان توانستهاند تقریباً به طور کامل به مشخصات همگانی دستورپریشی دست یابند و در این زمینه یکدستی مشاهده می شود. اما به نظر میرسد هیچگونه نظریه جامعی وجود ندارد که بتواند به طور کامل پیچیدگی نشانگان دستورپریشی را توضیح دهد. همچنین، نشان داده شد که چگونه و به چه دلایلی در طول تاریخ این نظریه ها تغییر یافتهاند.