در پژوهش حاضر میزان توانمندی بیماران پارکینسون فارسیزبان در درک و قضاوت اطلاعات نحوی زبان و به طور خاص ساختهای ساده، پیچیده و پرسشی از دیدگاه نظریههای نحوی و عصبشناسی زبان بررسی میشود. آزمودنیهای این پژوهش، بیماران پارکینسون فارسیزبان مرحله ابتدایی و پیشرفته(از هر کدام 3 نفر) است. به منظور اجرای پژوهش، سه آزمون در نظر ...
بیشتر
در پژوهش حاضر میزان توانمندی بیماران پارکینسون فارسیزبان در درک و قضاوت اطلاعات نحوی زبان و به طور خاص ساختهای ساده، پیچیده و پرسشی از دیدگاه نظریههای نحوی و عصبشناسی زبان بررسی میشود. آزمودنیهای این پژوهش، بیماران پارکینسون فارسیزبان مرحله ابتدایی و پیشرفته(از هر کدام 3 نفر) است. به منظور اجرای پژوهش، سه آزمون در نظر گرفته شد یعنی آزمون درک نحوی ساختهای ساده، پیچیده و آزمون درک نحوی ساختهای پرسشی. دادههای این بیماران در آزمونهای درک نحوی بیانگر این است که گروه بیماران پارکینسون مرحله ابتدایی در درک ساختهای ساده عملکرد عالی و بینقصی داشتند و گروه بیماران پارکینسون مرحله پیشرفته با وجود اشکالات جزئی در درک این ساختها عملکرد بسیار خوبی را به نمایش گذاشتند. در درک ساختهای پیچیده، گروه بیماران پارکینسون مرحله ابتدایی در مقایسه با گروه بیماران پارکینسون مرحله پیشرفته عملکرد بهتری داشتند. همچنین هر دو گروه در درک ساختهای مفعولی نسبت به ساختهای فاعلی جملات پیچیده دچار اختلال بودند، امّا میزان این اختلال در بیماران مرحله پیشرفته بیشتر بود. ضعف عملکرد بیماران پارکینسون در پردازش ساختهای پیچیده نشانگر آن است که آنها مشکلات بیشتری در اعطای نقشهای تتائی به گروههای اسمی موجود در زنجیرههای نحوی داشتند. ناتوانی ادراکی آنان در ساختهای پیچیده بر پایه نظریههای زبانشناختی قابل توجیه است. با توجه به گسستگی در عملکرد درک نحوی بیماران پارکینسون، این یافته مورد تائید قرارمیگیرد که اختلالات نحوی به صورت موازی و همسان در مهارتهای زبانی نمود پیدا نکرده و نظام نحوی زبان بر اثر آسیب عصبی به صورت همگون مختل نشده است.